سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای. آر. رحمان: «مجید مجیدی» الگوی بسیاری از فیلمسازان مستقل هندی

موسیقی ما - «آی.آر. رحمان»‌ حالا در ایران، آهنگسازِ شناخته شده‌ای است؛ او آهنگسازِ فیلم «محمد رسول الله» به کارگردانی «مجید مجیدی» شد و حالا دومین تجربه‌اش را با این کارگردانِ جهانی در  فیلم «آن‌سوی ابرها» ترجمه کرده است. «دیلیپ کومار» که بعد از آنکه به اسلام گروید، نامش را به «آی. ار. رحمان» به معنای در امانِ خدا تغییر داد، از نوجوانی در زمینه‌ی موسیقی فعالیت کرد؛ ابتدا موسیقی همه‌پسندِ هندی ساخت؛ بعد برای تبلیغات تلویزیونی اثر نوشت و بعد از آن به آهنگسازی فیلم روی آورد و در این زمینه آن‌چنان موفق شد که حاصلش سیزده جایزه‌ی فیلم فیر، چهار جایزه ملی فیلم هند، یک جایزه بفتا، یک جایزه گلدن گلوب و دو جایزه اسکار شد و مجله‌ی تایم در سال 2009 او  را در لیست تایم 100 به عنوان یکی از صد فرد تأثیرگذار در جهان معرفی کرد؛ او مهمانِ جشنواره‌ی جهانی فیلم بود و روزهای پرکاری را پشتِ سر گذاشت. مسترکلاس و مصاحبه‌ی مطبوعاتی و نشست پرسش و پاسخ، با همه‌ی اینها فرصتِ کوتاهی برای گفت‌وگو با سایت «موسیقی ما» دست داد تا «رحمان» با گشاده‌رویی که خصوصیتِ هندی‌هاست با حوصله و با وجود تمام خستگی‌هایش به سوالات پاسخ دهد. ...

 
  • * آقای رحمان، در این سال‌ها چهره‌های بسیاری از موسیقی هند در دنیا معرفی شده‌اند؛ از «راوی شانکار» گرفته تا «ولایت‌خان» و «پرویز شهیدخان» که همین سال گذشته در ایران نیز به اجرای برنامه پرداخت. اما به نظر می‌رسد در حوزه‌ی موسیقی فیلم شما مهم‌ترین چهره‌ی موسیقی نه‌تنها در هند که در مشرق‌زمین هستید. موسیقی را چه‌طور آغاز کردید؟
پدر من موسیقی کار می‌کرد؛ اما مشوق اصلی‌ام برای فعالیت در این هنر، مادرم بود. او از کودکی به من می‌گفت که تو می‌توانی در این هنر، آدم بزرگی شوی و البته من بیشتر آن جمله را به عنوان مهر مادری تلقی می‌کردم تا خودم چنین تصوری داشته باشم. (خنده)
 
  • * موسیقی را با نوازندگی آغاز کردید؟
بله، در دبیرستان یک گروه موسیقی داشتیم که من در آن کیبورد می‌نواختم. خیلی هم خوش می‌گذشت.
 
  • * و بعد سراغ آهنگسازی برای تبلیغات تلویزیونی رفتید؟
بله.
 
  • * چه‌طور این اتفاق افتاد؟
آن زمان استودیوهای خانگی زیادی در هند وجود داشت که به من کمک زیادی کرد.‌ در واقع شکل‌گیری استودیوهای خانگی این آزادی را به من داد تا ایده‌هایم را محقق کنم و هر کاری که دوست دارم را انجام دهم. شاید همان دوران بود که موسیقی را بیش از پیش برایم جدی‌تر کرد. همان‌زمان در حوزه‌ی تبلیغات تلویزیونی کارم را شروع کردم. در تبلغیات شما به‌عنوان آهنگساز 30 ثانیه فرصت دارید تا ایده‌هایتان را عملی کنید و این کار را سخت می‌کند؛ اما من همان زمان هم کاری که می‌کردم را جدی می‌گرفتم.
 
  • * و همین زمینه‌ای شد برای اینکه به موسیقی فیلم راه پیدا کنید.
بله، اولین کارگردانی که با او کار کردم، «مانی راتنام» بود. آن فیلم فرصت فوق‌العاده‌ای بود که در اختیارم قرار گرفت. برای آن فیلم چندین ترانه نوشتم و فکر می‌کردم برای این کار هم باید به خلق لحظه‌ای دل‌نشین روی موسیقی فیلم تمرکز کنم و هم از لحاظ احساسی به آن معنا ببخشم.
 
  • * برای همین هم تا آن اندازه موفق شد و جایزه‌ی ملی جشنواره‌ی هند را گرفتید؟
من وقتی موسیقی آن اثر را می‌نوشتم، در یک مکاشفة شخصی و درونی بودم. این مسأله را در یک جلسه در همین جشنواره هم بیان کردم؛ داشتم درباره‌ی تصوف، معرفت و انرژی درون و بیرون کار می‌کردم. در واقع نوعی مراوده‌ی شخصی با خودم داشتم و اینکه چه‌طور می‌شود در همه‌ی احوال به خدا توکل کرد، چه در مسائل تکنولوژیک و چه در مسائل موسیقی یا هر عرصة دیگری. بنابراین از موفقیت آن اثر شگفت‌زده نشدم و احساس کردم این هم بخشی از بازی و سفر معرفتی‌ای است که در آغاز آن قرار داشتم.
 
  • * آن مکاشفه به جایی رسید؟
هنوز هم اول همان راه هستم. (خنده)
 
  • * به هر حال فعالیت‌‌های شما در زمینه‌ی موسیقی فیلم ادامه پیدا کرد تا «دنی بویل» در «میلیونر زاغه‌نشین» یک سکوی پرتاب جدی برای شما به عنوان آهنگساز فیلم شد. چه‌قدر با سینمای او آشنا بودید؟
هیچ آشنا نبودم. حتی وقتی قرار شد او را برای اولین بار ببینم، اسمش را در «گوگل» سرچ کردم! (خنده) بعد از آنکه او را دیدم، متوجه شدم که بسیار موسیقی را می‌شناسد و می‌تواند به من در ساخت موسیقی فیلم کمک کند که این اتفاق هم رخ داد. اصولاً وقتی کارگردان می‌داند چه می‌خواهد و شما را به همان سمت هدایت می‌کند، کمک بزرگی به خلق اثر می‌کند. همکاری با «بویل» برای من تجربه‌ی بسیار خوشایندی بود؛ ضمن اینکه او انسان بسیار شریف و از همه مهم‌تر دوست خوبی است.
 
  • * قبل از ساخت موسیقی، فیلم‌نامه را می‌خوانید یا مثلاً در جریان ساخت اثر از صحنه‌های فیلم‌برداری دیدن می‌کنید؟
اگر بتوان فیلم‌نامه را خواند که خیلی خوب است؛ اما همیشه این اتفاق نمی‌افتد و ما بعد از کامل شدن اثر، آن را می‌بینیم؛ اما من مدام در جریان ساخت فیلم با کارگردان از طریق ایمیل در ارتباط هستم و سمپل‌ها را برایش می‌فرستم. مثلاً ممکن است کارگردانی بخواهد هر کاراکتر اثرش، موسیقی مخصوص خودش را داشته باشد و یا اینکه به احساسات اثر شدت دهد یا بیننده را در سطح دیگری از قصه همراه کند.
 
  • * آهنگسازی برای کارگردانانی از ملیت‌های گوناگون با سلیقه‌های متفاوت و سبک فیلم‌سازی گوناگون، چه ویژگی‌هایی دارد؟‌ مثلاً وقتی برای «دنی بویل» موسیقی می‌نویسید، چه تفاوتی با زمانی دارد که قرار است برای فیلم «مجید مجیدی» اثری خلق کنید؟
ملیت قطعاً موثر است. من وقتی قرار بود برای فیلم «پله» موسیقی بسازم، هیجان زیادی داشتم. باید برای فیلمی از امریکای لاتین موسیقی می‌ساختم و بنابراین مدت‌ها وقت گذاشتم تا با سازهای برزیل بیشتر آشنا شوم و به نتیجه‌ی مطلوبی برسم. البته آن فیلم از یک منظر دیگر هم برای من هیجان‌انگیز بود. به‌هرحال اولین تجربه‌ی من در ساخت موسیقی برای فیلم‌های ورزشی بود. اما در ساخت موسیقی فیلم، یک مسأله اهمیت بسیار زیادی دارد؛ مهم نیست شما برای چه کارگردانی کار می‌کنید، مهم این است که او و خواسته‌هایش را بشناسید. شما بخشی از یک جریان در ساخت فیلم هستید. ممکن است کارگردان، کاری مدرن از شما بخواهد یا کاری کاملاً سنتی. خیلی‌ها دل‌شان می‌خواهد موسیقی به احساس فیلم کمک کند و خیلی‌ها فقط می‌خواهند در یک آرامشی در جریان فیلم حضور داشته باشد. البته مسائل دیگری هم در این میان دخیل است؛ مثلاً ژانری که فیلم در آن ساخته شده است. شما در موسیقی فیلم‌های کمدی می‌توانید از موسیقی آشکارتری استفاده کنید.
 
  • * و در این میان، بودجه تا چه اندازه سهیم است؟
خب خیلی‌وقت‌ها شما پول کافی دارید و می‌توانید تمام ایده‌هایتان را محقق کنید؛ اما گاهی این امکان وجود ندارد و به نظر من، این نکته‌ی اصلی است. شما نمی‌توانید به این بهانه که پول کافی وجود ندارد، موسیقی خودتان یا موسیقی خوبی نسازید. چاره‌ای وجود ندارد جز اینکه خلاقیت‌هایتان را شکوفا کنید. من موسیقی یک اثر را با یک ویولن نوشتم. البته این حرف من به این معنا نیست که کار کردن بدون بودجه اتفاق خوشایندی است. نه! همیشه باید بودجه‌ی کافی وجود داشته باشد؛ اما خب گاهی این مسأله غیرممکن است.
 
  • * ایده‌ی آقای «مجیدی» برای موسیقی فیلم «محمد رسول‌الله»‌ و «آن سوی ابرها» چه بود؟
او می‌گفت موسیقی باید به حس لحظه‌هایی که در اثر وجود دارد، کمک و مخاطب را با خودش همراه کند. در «آن سوی ابرها» هم مسأله همین بود؛ اما در عین حال، تأکید داشت که موسیقی کاراکتر خودش را داشته باشد.
 
  • * منظورتان را متوجه نمی‌شوم.
یعنی نه فقط روی تصاویر بنشیند که شخصیت مستقلی داشته باشد.
 
  • * پیش از اینکه مجیدی به شما سفارش ساخت موسیقی فیلم را بدهند، اصلاً او را می‌شناختید؟
فیلم «به رنگ خدا» را دیده بودم که شخصیت اصلی‌اش یک نوجوان نابینا بود.
 
  • * فیلم را دوست داشتید؟
خیلی زیاد. فیلم بسیار لطیفی بود. ما هندی‌ها ایشان را خیلی خوب می‌شناسیم. در واقع فیلم‌های ایشان الگوی بسیاری از فیلم‌سازان مستقل هندی بوده است. من اما فیلم‌های ایرانی بسیاری دیده‌ام و از میان کارگردانان ایرانی جز آقای مجیدی -که با او کار کرده‌ام- سینمای «مخملباف» و «کیارستمی» را بسیار دوست دارم.
 
  • * همکاری با آقای «مجیدی» چه‌طور شکل گرفت؟
یک ایمیل برای من آمد که آقای مجیدی تمایل دارد موسیقی اثری درباره‌ی حضرت محمد (ص) را شما بسازید.
 
  • * بعد؟
هیجان‌زده شدم؛ چون همان‌طور که گفتم، آقای «مجیدی» را می‌شناختم و می‌دانستم که ایشان کارگردانی بزرگ است که چندین نسل از فیلم‌سازان هندی را تحت تأثیر خود قرار داده؛ اما از آن مهم‌تر، ساخت موسیقی برای فیلمی درباره‌ی پیامبر اسلام بود. می‌دانید من به حضرت محمد (ص) عشق می‌ورزم.
 
  • * در جریان ساخت فیلم حضور داشتید؟
یک‌بار رفتم و حساسیت‌های ایشان برای من بسیار تحسین‌آمیز بود. خب خیلی از بزرگان سینمای جهان در آن پروژه حضور داشتند. هنوز هم فکر می‌کنم بزرگ‌ترین شجاعت‌ زندگی‌ام ساخت موسیقی برای این اثر بود.
 
  • * و همکاری چه‌طور بود؟‌
خب مثل هر تجربه‌ی دیگری، ابتدا ایشان را محک زدم تا بدانم چه موسیقی‌ای را دوست دارد. برایش نمونه‌های موسیقی از آهنگسازان بزرگ می‌فرستادم، چون قرار بود کار ارکسترال باشد. مدتی طول کشید تا سلیقه‌اش را بشناسم و بعد از آن، دیگر کار آسان پیش رفت. می‌دانید من عمده‌ی کارم را با یک «کیبورد» و «کامپیوتر» انجام می‌دهم. نمونه‌ها را برای ایشان فرستادم و بعد از اینکه موافقت خودشان را اعلام کردند، آن را ضبط کردیم.
 
  • * و در «آن سوی ابرها» چه اتفاقی افتاد؟
این همکاری قطعاً برای من راحت‌تر بود؛ چون با فضای ذهنی مجیدی به عنوان کارگردان آشنا شده بودم و سر صحنه‌های فیلم‌برداری هم بودم. اما باز هم کار خیلی آسان نبود، چون ایشان کارگردان سخت‌گیری است. (خنده)
 
  • * و از نتیجه راضی هستید؟
بله، فکر می‌کنم کار خوبی شد.
 
  • * معمولاً در ایران، آهنگسازان آخرین افرادی هستند که به پروژه می‌پیوندند و همین هم مشکلات زیادی برای کار به وجود می‌آورد. مشکلی که قطعاً برای شما وجود ندارد.
اتفاقاً ما هم بسیار با این مسأله درگیریم! شده که من برای کاری تنها ده روز فرصت داشته‌ام که خب معمولاً از کسان دیگری هم برای ساخت موسیقی اثر کمک می‌گیریم!
 
  • * بعد از ساخت موسیقی، با این مواجه شده‌اید که کارگردانی موسیقی شما را دوست نداشته باشد؟
بله، طبیعی است و من سعی می‌کنم تغییراتی که او می‌خواهد را اعمال کنم.
 
  • * و بالاخره اینکه آن همه موفقیت برای «میلیونر زاغه‌نشین» را تصور می‌‌کردید؟
سیستم جشنواره‌ها و جایزه‌ها بسیار پیچیده است و به خیلی چیزها بستگی دارد؛ حتی به اینکه فیلم در چه زمانی پخش می‌شود. نمی‌دانم اگر امریکا در آن سال دچار بحران اقتصادی به آن شکل نبود، باز هم آن اثر تا این اندازه مورد توجه قرار می‌گرفت یا نه.
منبع: 
سایت موسیقی ما